زنی که از خانواده ای متمول و سر شناس بود همه ثروت خود را به دستبندی از الماس تبدیل کرد. و آنرا در مهمانی ها بر دست می کرد و در مجالس رقص شرکت می کرد، دستبند او چشم همگان را خیره می کرد و همه خانم ها آرزو داشتند چنین دستبندی داشته باشند اما هیچکس چنین پولی نداشت.

در یکی از مجالس رقص وقتی که می خواست دستبندش را به دست کند، هر چه گشت آنرا نیافت. او همیشه دستبند را در جیب شنل خود می گذاشت و برای رقص آنرا به دست می کرد اما این بار هر چه جیب های خود را گشت دستبند گرانقیمت الماس را نیافت. شک نداشت که یکی از همان خانم های حسود آن دستبند را از او دزدیده است و دیگر آن دستبند را پیدا نکرد.

ادامه این مطلب را در لینک زیر بخوانید:

http://goo.gl/5fhKiU