تردید و گم کرده راهی یکی از بزرگترین آفتهای زندگی انسان است و بدتر از آن مرتب بر سر دوراهی قرار گرفتن است. اگرچه مختار بودن یکی از صفات منحصر به فرد انسان است و او را از سایر حیوانات متمایز می کند، اما تردید نیز پیامد این صفت ممیزه و نیکو است. انسان مردد، نمی تواند قدم بردارد و همین طور بلاتکلیف میماند تا انتخاب کند که از کدام راه برود. در این حالت عدم قطعیت، هزاران فکر، برنامه و کار متنوع به ذهن آدم هجوم میآورد اما قدرت حرکتی وجود ندارد. وقتی تردید داشته باشیم، ذهن نامتمرکز می شود و چون نمی تواند تصمیم بگیرد، حرکت هم اتفاق نمیافتد. در این حالت، دو مشکل عمده پیش میآید. اول اینکه چون هنوز نمی دانیم چه کنیم و راه را نمی دانیم، اقدامی هم نمی توانیم بکنیم و زمان و انرژی را از دست می دهیم.